
شاهدی
شمارهٔ ۱۰۳
۱
مرا گر هجر دل بر آتش است و دیده دریا هم
کجا دل می کشد با باغ و با گل گشت و صحرا هم
۲
سگانت را به روزعرض هر یک را نهی کامی
چه شد گر یاد آری در میان مردم از ما هم
۳
مرا یک روز خالی نیست از دردت دلم یکدم
نمی خواهم که بی درد تو باشم روز فردا هم
۴
به تشریف شهادت چون رسانی جان مشتاقان
بدین دولت مزین ساز از تیغ تو ما ر ا هم
۵
بگو تا چون ننالد شاهدی تا صبح دم هر شب
که نبود مونسش غیر از غم و درد و بلا با هم
تصاویر و صوت

نظرات