شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۱۱۲

۱

دل و جگر به غم تو کباب شد هر دو

سرای دیده و دل هم خراب شد هر دو

۲

شب فراق تو شد دیده‌ام چو دریایی

به رود و مردم چشمم حباب شد هر دو

۳

علی الصباح به رویت چو دیده کردم باز

سواد دیده من آفتاب شد هر دو

۴

ستون خیمه تن عشق گشت گیسویت

بگرد خیمه ز هر سو طناب شد هر دو

۵

به قتل شاهدی آن غمزه بس تعلل کرد

مگر که نرگس مستت به خواب شد هر دو

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 95

نظرات