شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۱۱۴

۱

خوشا شب تا سحر با او نشسته

فروزان شمع و رو در رو نشسته

۲

صلاح و عقل را یک سو نهاده

ز غیر عشق او یک سو نشسته

۳

نظر بر قامت چون سرو نازش

به حیرت بر کنار جو نشسته

۴

ز سوز هجر او هر لحظه داغیست

مرا اندر بن هر مو نشسته

۵

نخوانم سوی جنت دیگر ای شیخ

چو بینی بر سر آن کو نشسته

۶

به جان شاهدی چشمت چه ها کرد

به زیر طاق آن ابرو نشسته

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 96

نظرات