شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۱۵

۱

خطت را بدایت به غایت خوش است

تماشای آن بی نهایت خوش است

۲

به تیری دل بی نوا را بساز

که از پادشاهان عنایت خوش است

۳

ز زلف حبیب و ز جور رقیب

به اصحاب شکر و شکایت خوش است

۴

مکن واعظا شرح جز وصف عشق

که با عاشقان این حکایت خوش است

۵

نه امروز با درد او دل خوشم

جراحات او از بدایت خوش است

۶

چه خوش گفت شستم ز خون تو دست

که قولش به وجه کنایت خوش است

۷

بگو شاهدی یک حدیثی ز عشق

که از قول تو این روایت خوش است

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 16

نظرات