شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۲۲

۱

کسی که عشق تو ورزید با فراغ نرفت

دلش چو لاله پر از خون و جز بداغ نرفت

۲

چه نافه ها که در آن زلف عنبر افشان نیست

که خاک شد تن و بوی تو از دماغ نرفت

۳

به نور روی تو بگذشت دل از آن خم زلف

چرا که کس به شب تار بی چراغ نرفت

۴

از آن دمی که لبت بوسه داد بر لب جام

صفای لذت آن از دل نفاغ نرفت

۵

چو شاهدی گل رخسار و خط قد تو دید

ز خاک کوی تو دیگر بسوی باغ نرفت

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 21

نظرات