
شاهدی
شمارهٔ ۲۳
۱
بسم نبود که زلفت بقصد دین برخاست
سپاه خط تو هم ناگه از کمین برخاست
۲
ز بس که موی میان تو در خیال من است
چو نال شد تن از او ناله حزین برخاست
۳
به اعتدال قد دلربای تو نرسید
اگر چه سرو به صد سال از زمین برخاست
۴
چو گرد ماه ز مشکین کلاله لاله نمود
بنفشه ترش از برگ یاسمین برخاست
۵
ز رشک قد تو رضوان بسوخت طوبی را
چو دید سرو قد تو از زمین برخاست
۶
چو دید بر قد دلبر قبای شاهی را
ز جان شاهدی آواز آفرین برخاست
تصاویر و صوت

نظرات