شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۴۰

۱

دانی که جان به فکر لبت در چه حال بود

گه غرق آب کوثر و گه در زلال بود

۲

خال سیه ز روی ملاحت بر آن جبین

گویی به بام کعبه معنی بلال بود

۳

با آنکه عقل موی شکافد خرد ندید

در حل مشکلات دهان تو لال بود

۴

در نسبت جمال تو حیران شدند خلق

زیرا که حسن طلعت تو بی مثال بود

۵

با ذره دهان توام حیرتی گذشت

کانجا نه عقل و فهم و خرد ر ا مجال بود

۶

اندر خیال موی میان تو شاهدی

مجنون صفت همیشه خیا لش محال بود

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 35

نظرات