
شاهدی
شمارهٔ ۴۸
۱
هرچه آن سرو ناز میگوید
شرح عمر دراز میگوید
۲
پیش نازش دل شکسته ما
روز و شب از نیاز میگوید
۳
چون حدیث از دهان او گذرد
دل سخن را به راز میگوید
۴
حال خود را به شمع پروانه
بس به سوز و گداز میگوید
۵
دل به تنگ است از رقیب که او
سخن رفته باز میگوید
۶
شاهدی را دلش چو میسوزد
سوز با اهل ساز میگوید
تصاویر و صوت

نظرات