شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۵

۱

جز ناله نیست مونس جان دل ربوده را

شادی بود محال دل غم فزوده را

۲

زاری چه سود شب همه شب بر در حبیب

از گریه نیست فایده بخت غنوده را

۳

از ما صلاح و زهد چه جویی تو ای فقیه

باشد ندم چو تجربه آزموده را

۴

گفتم دلم به فکر دهان تو تنگ شد

گفتا مکن تفکر امر نبوده را

۵

گفتم نهان کنم غم عشقت درون دل

اشکم گشود جمله غم ناگشوده را

۶

با شاهدی مکن سخن از کینه ای رقیب

تا نشنواندت سخن ناشنوده را

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 7

نظرات