شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۵۷

۱

رخش آتشم در درون می‌برد

دو زلفش ز عقلم برون می‌برد

۲

ندانم چه شد عقل و اندیشه را

که عشقم به سوی جنون می‌برد

۳

دلم را که پر بود از عقل و هوش

دو چشم تواَش با فسون می‌برد

۴

به پابوس تو سرو را آب جوی

به زنجیرها سرنگون می‌برد

۵

اگر شاهدی برد جان از لبت

ز زنجیر زلف تو چون می‌برد

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 50

نظرات