شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۶

۱

به عاشقان خود بنما جمال عالم آرا را

که دل پر خون شد از شوق تو مشتاقان شیدا را

۲

توهم ای عقل نامحرم برون شو از سرای دل

که از بهر خیال دوست خالی می کنم جا را

۳

بیا جانا اگر خواهی تماشای لب آبی

نشین بر گوشۀ چشم و ببین این موج دریا را

۴

فضای دلگشا دادند از فیض رخت لیکن

نشین بر دیده گه گاه و ببین سرچشمه ما را

۵

سگ کویش به تنگ آمد ز آه و ناله‌ات هرشب

برو ای شاهدی یک شب ببر زین کوچه غوغا را

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 8

نظرات