شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۶۱

۱

ترسم آن سرور خوبان ستمش یاد آید

تاج بر سر نهد و بر سر بیداد آید

۲

سوزد از آتش دل خار و خس راه ترا

عاشق از جانب کوی تو به فریاد آید

۳

گرچه دل رفت به کوی تو و بس غمگین بود

هست امیدم که ز لطف تو بسی شاد آید

۴

همه خوبان جهان منت مشاطه کنند

دلبر ماست که با حسن خداداد آید

۵

مژده وصل دهد هر سحرم باد صبا

چون غباری بود آن وعده که با باد آید

۶

در مقامی که بود عشق چو طفلیست خرد

کو به تعلیم ادب جانب استاد آید

۷

شاهدی را هوس درد و غم عشق نماند

اگر این بار ز بند غمش آزاد آید

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 53

نظرات