
شاهدی
شمارهٔ ۶۷
۱
بجز کوی تو دل منزل نگیرد
که آنجا هیچکس را دل نگیرد
۲
شب از افغان من خاطر مرنجان
که بر دیوانگان عاقل نگیرد
۳
به تعجیل ار گذشت آن عمر غم نیست
که عاقل راه مستعجل نگیرد
۴
بکش ما را به ناز و دل قوی دار
که عاشق دست از قاتل نگیرد
۵
دل اندر زلف او لرزد از آن چشم
که شب دزدی ، غنی غافل نگیرد
۶
کجا گیری به کف جامی چو لاله
گرت ایام پا در گل نگیرد
۷
گذر ای شاهدی از عقل وز عشق
که عاقل این ره مشکل نگیرد
تصاویر و صوت

نظرات