شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۶۷

۱

بجز کوی تو دل منزل نگیرد

که آنجا هیچکس را دل نگیرد

۲

شب از افغان من خاطر مرنجان

که بر دیوانگان عاقل نگیرد

۳

به تعجیل ار گذشت آن عمر غم نیست

که عاقل راه مستعجل نگیرد

۴

بکش ما را به ناز و دل قوی دار

که عاشق دست از قاتل نگیرد

۵

دل اندر زلف او لرزد از آن چشم

که شب دزدی ، غنی غافل نگیرد

۶

کجا گیری به کف جامی چو لاله

گرت ایام پا در گل نگیرد

۷

گذر ای شاهدی از عقل وز عشق

که عاقل این ره مشکل نگیرد

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 58

نظرات