
شاهدی
شمارهٔ ۸
۱
کردی ز غم آباد چو کاشانۀ ما را
بازآ و ببین مونس هم خانه ما را
۲
مگذار که ویرانه شود از غم هجران
آباد چو کردی دل ویرانه ما را
۳
زلف تو چه حاجت که بیارد همه زنجیر
یک سلسله زان بس دل دیوانه ما را
۴
پروانۀ دل در طلب شمع رخ تست
پروا نکند شمع تو پروانه ما را
۵
ای دیده چو دریا بشدی در بفشاندی
آور بنظر آن در یک دانه ما را
۶
ای شاهدی ار مرد رهی رو به رهی کن
بنگر روش کوشش مردانه ما را
تصاویر و صوت

نظرات