شاهدی

شاهدی

شمارهٔ ۸۷

۱

مرا خوش است به درد خود و جراحت خویش

رو ای طبیب رها کن مرا به لذت خویش

۲

چو در زمانه رفیق شفیق ممتنعست

کشیم گنج قناعت به کنج عذلت خویش

۳

نعیم دهر به یک منتی نمی ارزد

خوش است نان ز بازو و بار منت خویش

۴

مرا ز روز ازل درد و عشق شد قسمت

خوشا تلذذ ریزا به قسمت خویش

۵

نعیم عشق تو را شاهدی میسر شد

بساز با غم هجران و شکر نعمت خویش

تصاویر و صوت

دیوان شاهدی به ضمیمهٔ کتاب تحفهٔ شاهدی  » تصویر 75

نظرات