شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴

۱

نقطه ای در الف هویدا شد

الفی در حروف پیدا شد

۲

ذات وحدت به خود ظهوری کرد

کثرتش از صفات و اسما شد

۳

نقطه سه جمع شد الف گردید

ذات و فعل و صفت به یکجا شد

۴

مه ز خورشید آشکارا گشت

الف از نقطه هم هویدا شد

۵

از الف چون حروف باقی زاد

صورت و معن ای هویدا شد

۶

نقطه ای در الف پدید آمد

وحدت و کثرت آشکارا شد

۷

ماه جان است این الف به یقین

بیست و هشتش منازل اینها شد

۸

عشق و معشوق و عاشق ای عارف

همچو موج و حباب و دریا شد

۹

نظری کن که غیر یک شی نیست

گرچه اندر ظهور اشیا شد

۱۰

لیس فی الدار غیره دیّار

دیده ما به عین بینا شد

۱۱

اول و آخر حروف بگیر

تا بدانی ندا چرا یا شد

۱۲

ظاهر و باطن اول و آخر

این همه اسم یک مسما شد

۱۳

علم یک نقطه ایست دریابش

داند آن هر کسی که از ما شد

۱۴

نکته ای گفتمت در این معنی

صورت آن مرا چو حلوا شد

۱۵

الف و واو و نون عیان گشتند

دو جهان زین سه حرف یکتا شد

۱۶

نور و عقل و قلم که فرمودند

این رموزیست گفتهٔ ما شد

۱۷

خال مشکین که بر رخش پیداست

آدمش چون بدید شیدا شد

۱۸

نطفه گویا به حرف شد لیکن

نعمت الله به نطق گویا شد

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
رضا
۱۳۹۱/۰۵/۱۵ - ۰۳:۲۶:۱۵
اول و آخر حروف بگیرتا بدانی ندا چرا یا شدمنظور چیست
user_image
محمد
۱۳۹۵/۱۲/۱۹ - ۰۸:۵۷:۲۰
ی آخرین حرف و الف اولین حرف استکهرویهممیشود یا. یعنی یا برای ندا ازاول تا آخر حروف استفاده شده.
user_image
رضا از کرمان
۱۴۰۰/۰۸/۲۵ - ۰۴:۰۲:۰۷
با سلام   که جهان صورت است ومعنی یار    لیس فی الدار  غیره دیار  این بیت مربوط به ترجیع بندی منسوب به منصور حلاج است  که در  ظاهر  (جز ما هیچکس ساکن دنیا نیست)  یا در معنی جز حضرت حق در کل هیچ احدی وجود ندارد.   دوستان گرامی وفرهیخته خواهشمندم در مورد تفهیم بیشتر  این قصیده  حضرت شاه نعمت الله ولی  با توضیحات خود بنده را مستفیض فرمایید  با سپاس شاد باشید.