شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰

۱

حبیبی سیدی یا ذالمعالی

سوالله عند شمسی کالظلالی

۲

خیالی نقش بسته عالمش نام

نمودی در خیالی آن جمالی

۳

و عینی ناظر من کل وجه

و قلبی حاضر فی کل حالی

۴

می صاف است و خوش جامی مصفی

فخذ منی القدح و اشرب زلالی

۵

رایت الله فی مرآت کونی

بعین الله هذا من کمالی

۶

و شمس الروح نور من ظهوری

و بدر الکون عندی کالهلالی

۷

سوی الله چیست ای صوفی صافی

خیالٌ فی خیالٌ فی خیالی

۸

وجودی جز وجود حق مطلق

ظلالٌ فی ظلالٌ فی ظلالی

۹

غلام و بندگی سید ما

کمالٌ فی کمالٌ فی کمالی

۱۰

چو سید نعمت الله رند و مستی

محالٌ فی محالٌ فی محالی

تصاویر و صوت

نظرات