شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱

۱

هر چه گفتم عیان شود به خدا

پیر ما هم جوان شَود به خدا

۲

در میخانه را گشاد یقین

ساقی عاشقان شود به خدا

۳

هر چه گفتم همه چنان گردید

هر چه گویم همان شود به خدا

۴

از سر ذوق این سخن گفتم

بشنو از من که آن شود به خدا

۵

آینه پیش چشم می آرم

نور آن رو عیان شود به خدا

۶

باز علم بدیع می خوانم

این معانی بیان شود به خدا

۷

گوش کن گفتهٔ خوش سید

این چنین آن چنان شود به خدا

تصاویر و صوت

سید جابر موسوی صالحی :

نظرات

user_image
ناشناس
۱۳۹۱/۰۸/۳۰ - ۱۶:۰۴:۳۳
فکر کنم مصرع اول بیت پنجم باید«آینه پیش چشم می آرم» باشد. اگر لطف کنید تصحیح بفرمایید. قبلا از کار بسیار زیبایتان تشکر می کنم.
user_image
ناشناس۱
۱۳۹۱/۱۰/۰۲ - ۰۲:۰۶:۲۱
بسار ممنونم از اینکه چنین کاری کردین.تنهایی هامو پر میکنم.خدا نگهدار شماوافکارتون باشه.
user_image
عبدالرضا کوهی
۱۳۹۲/۰۱/۳۱ - ۰۳:۵۵:۱۱
زنده باد شعرو ادبیات فارسی،تشکر میکنم از متولیان امر
user_image
سهیلا
۱۳۹۳/۰۱/۲۹ - ۱۳:۲۴:۲۵
سلام لطف کنیددرصورت امکان آرایه های ادبی به کاررفته درغزلیات را هم مشخص کندد.مثل استعاره،تشبیه ،کنایه و...
user_image
شمس الدین عراقی
۱۳۹۶/۰۶/۲۵ - ۰۶:۴۱:۲۹
درود فراوانهرچه می خواهید از حضرت شاه بخواهید اما پیش از خواستن بسیار فکر کنید آنچه می خواهید ، رواست یا نا روابسیار کسان از درگاهش خواسته اند و دادنی ها را داده است
user_image
سام
۱۳۹۹/۰۳/۰۴ - ۰۱:۲۱:۴۰
خواستنی را تنها باید از خداست. که این سیرت موحدین است و گر خواستنی خودِ خداست که این سیرت اولیاست.
user_image
شعیب حازم
۱۳۹۹/۰۸/۰۱ - ۰۱:۵۹:۵۶
با حرمت / فکر می کنم اینجا خدا قافیه است تا مفهوم . و یک قسم/ سوگندی (( به خدا قسم ( سوگند ) که راست می گویم ))روزگار را می بینم / از زبان استفاده می کنم ..
user_image
امیررضا عطایی
۱۴۰۰/۰۷/۰۹ - ۱۶:۳۹:۵۳
از سر ذوق این سخن گفتم. در غزل ۱۹ میفرماید:بینوایی ما و ذوق نیستی. این ذوق همون چیزیه که لازم هست برای عبور از عقل و عالم امکان،و ورود به خرابات و عالم فنا. در میخانه را گشاد یقین/ساقی عاشقان شود بخدا حضرت حافظ: بر در میخانه رفتن کار یکرنگان بود یکرنگان و غیر خود فروشان تا پشت در میخانه راه میابند،و اینجا نعمت الله یقین رو مفتاح در میدونه،مسلما یقین از راه منطق و استدلال و عقل هیچگاه حاصل نمیشه. مولانا:هرکه را درجان خدا بنهد محک/هریقین را باز داند او زشک. واما کی شراب مینوشند؟ مولانا:عاشقان آنگه شراب جان کشند/که به دست خود خوبانشان کشند. البته شراب از نوع شراب جان