شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۰

۱

چون بر آمد از دل جام آفتاب

نزد ما هر دو یکی شد برف و آب

۲

مجمع البحرین جامست و شراب

این شراب و جام آبست و حباب

۳

جام می بردست می گردم به ذوق

در خرابات مغان مست و خراب

۴

کس نبیند از هزاران زهد و علم

آنچه من دیدم ز یک جام شراب

۵

لوح محفوظ است ما را در نظر

خود که دارد این چنین ام الکتاب

۶

اصل گُل آب است و فرع آب گل

اصل و فرعش دوست دارم چون گلاب

۷

چون نیم هشیار بگذر از سرم

چون ندارم عقل بگذار احتساب

۸

غرق دریائی و تشنه ای عجب

بر سر آبی و پنداری سراب

۹

باده می نوشم مدام از جام عشق

در حضور سید خود بی حساب

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۹۱
سید جابر موسوی صالحی :

نظرات