
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۰۰۴
۱
حاصل ما دل است و حاصل دل
درد عشقست بنگر این حاصل
۲
درد عشقش بیان کنم چه بود
مشکل حل و حل هر مشکل
۳
گوشهٔ دل سرای اوست ولی
عشق لاخارج است و لاداخل
۴
عاقبت بازگشت جمله به ماست
بوالعجب حق به حق شود واصل
۵
بحر عشقش به ما چو موجی زد
هم ز ما شد حجاب ما حائل
۶
جسم و جان را به جزو و کل بسپار
بی سر و پا در آ به خلوت دل
۷
شاهبازی نه بلبل گلزار
روح محضی چه می کنی گل و گل
۸
عشق او گوهر خزانهٔ ماست
معنی دریا و صورتم ساحل
۹
تا که سید ز خود کناری کرد
در میان نیست جز خدا قائل
تصاویر و صوت

نظرات