شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۰۵

۱

دل طالب یار و یار در دل

جان در غم هجر دوست واصل

۲

حاصل درد است عاشقان را

خود خوشتر از این کجاست حاصل

۳

درمان درد است و درد درمان

چون حل کنم این دوای مشکل

۴

ما ساکن کوی می فروشیم

کردیم آنجا مدام منزل

۵

گنجیم و طلسم و شاه و درویش

دُر و صدفیم و بحر و ساحل

۶

جانان خودیم و جان عالم

دلدار خودیم و مونس دل

۷

مستیم و حریف نعمت الله

رضوان ساقی و روضه محفل

تصاویر و صوت

نظرات