شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۱۸

۱

مائیم ز نار عشق آدم

مائیم ز نور مهر خاتم

۲

ما در دم عشق همچو نائیم

او در دم ما چو روح در دم

۳

دردیست مرا ورای درمان

زخمی است مرا به جای مرهم

۴

مائیم به وصل دوست دلشاد

مائیم ز هجر یار در غم

۵

گه شبنم گلستان عشقیم

گاهی شده جمع و آمده یم

۶

در ملک قدم قدم نه از عشق

تا گویندت که خیر مقدم

۷

از لوح ضمیر نعمت الله

برخوان تو رموز اسم اعظم

تصاویر و صوت

نظرات