شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۱۹

۱

باز رستیم از وجود و از عدم

گر نباشد این و آن ما را چه غم

۲

جام می داریم و می نوشیم می

کی بود ما را هوای جام جم

۳

مجلس عشقست و ما مست شراب

جان جانان شاد بنشسته به هم

۴

همدم ما ساقی پر می مدام

خوش بود با همدم خود دم به دم

۵

لطف او ما را نوازش می کند

باشد او در جمله عالم محتشم

۶

هر چه موجود است در دار وجود

جمله موجودند از نور قدم

۷

نعمت الله نقد گنج عشق اوست

هر که نقد او بود او را چه کم

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۱۷

نظرات