
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۰۲۱
۱
آفتابیست حضرت آدم
روشن از نور او بود عالم
۲
ما منور از او و او از او
نیک دریاب این سخن فافهم
۳
ساغر ما حباب پر آب است
خوش بود تشنه با چنین همدم
۴
دل و دلبر رفیق هم گردید
جان و جانان روان شده باهم
۵
جام بی جم اگر کسی دیده
ما ندیدیم جام را بی جم
۶
دردمندیم و وصل او درمان
دل ما ریش و لطف او مرهم
۷
در خرابات رند و سرمستیم
بندهٔ او و سید عالم
تصاویر و صوت

نظرات