
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۰۲۶
۱
مقصود توئی ز جمله عالم
ای مظهر عین اسم اعظم
۲
در حسرت جرعه ای ز جامت
جان بر کف دست می نهد جم
۳
ای آخر انبیاء به صورت
معنی تو بر همه مقدم
۴
در خلوت خاص لی مع الله
غیر از تو کسی نبود محرم
۵
عیسی نفس از دم تودارد
زنده ز تو گشت روح آدم
۶
نقشت به خیال می نگارم
ای نور دو چشم اهل عالم
۷
تو جانانی و جان تن تو
چون سید و بنده هر دو با هم
نظرات