
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۰۳۵
۱
در خرابات گرد گردیدم
ساقی رند سرخوشی دیدم
۲
عاشقانه گرفتمش به کنار
عارفانه لبش ببوسیدم
۳
ذوق مستی و حال میخواران
نازکانه از او بپرسیدم
۴
گفت ناخورده می چه دانی چیست
داد جامی و کل بنوشیدم
۵
حال سید به ذوق دانستم
ور همه نور او عیان دیدم
نظرات