شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۳۸

۱

عاشق و مستم و در کوی مغان می گردم

جام می دارم و در دور روان می گردم

۲

درد دل دارم و درمان خوشی می جویم

درد می نوشم و رندانه به جان می گردم

۳

در خرابات چو کام دل خود می یابم

روز و شب گرد خرابات از آن می گردم

۴

ساقیم هر نفسی جام دگر می بخشد

من سرمست از این است چنان می گردم

۵

هر کجا آینه ای در نظرم می آید

روی او می نگرم زان نگران می گردم

۶

آفتاب رخ او ملک جهان را بگرفت

من چو سایه ز پیش گرد جهان می گردم

۷

نعمت الله در میکده بگشاد دگر

زین گشاد است که من بسته میان می گردم

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۵۴

نظرات