
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۰۳۹
۱
توبه از زهد و زاهدی کردم
در خرابات مست می گردم
۲
می خمخانهٔ حدوث و قدم
شادی روی عاشقان گردم
۳
خاطر کس ز من ملول نشد
ننشسته به دامنی گردم
۴
دُردی درد دل همی نوشم
دردمندانه همدم دردم
۵
زن دنیا و آخرت چه کنم
رند و مست و مجرد و فردم
۶
عاشق و صادقم گواهانم
اشک سرخست و چهرهٔ زردم
۷
بندهٔ سید خراباتم
هر چه فرمود بنده آن کردم
تصاویر و صوت

نظرات