شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۵۶

۱

تا جمالش در تجلی دیده‌ام

صورتش را عین معنی دیده‌ام

۲

دیده‌ام روشن به نور روی اوست

لاجرم بیناست یعنی دیده‌ام

۳

مست ومجنون ، روز و شب سرگشته‌ام

تا به لیلی حسن لیلی دیده‌ام

۴

ذات من آئینه ، او آئینه دار

هر دو را در یک تجلی دیده‌ام

۵

غیر معشوقم نیاید در نظر

عاشقان را گرچه خیلی دیده‌ام

۶

تا محیط دیده بر زد موج عشق

هفت دریا را چو سیلی دیده‌ام

۷

نعمت الله یافتم در هر وجود

با همه عشقی و میلی دیده‌ام

تصاویر و صوت

نظرات