شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۰۸۵

۱

آفتابست و سایه بان عالم

به مثل او چنین چنان عالم

۲

جام گیتی نماست می بینش

که نماید همین همان عالم

۳

غیر او دیگری نخواهد دید

هر که بینا شود در آن عالم

۴

این میان و کنار کی بودی

گر نبودی درین میان عالم

۵

صورت اوست نور دیدهٔ ما

این معانی کند بیان عالم

۶

همه عالم نشان او دارد

بی نشان او بود نشان عالم

۷

هر زمان عالمی کند پیدا

می برد آورد روان عالم

۸

عالم عشق را نهایت نیست

هست این بحر بیکران عالم

۹

نعمت الله چون می و جام است

جام و می را بدان بدان عالم

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۵۷

نظرات