
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۱۲
۱
غم مخور یارا که غمخوارت منم
این جهان و آن جهان یارت منم
۲
بر سر بازار ملک کائنات
اول و آخر خریدارت منم
۳
رو به داروخانه و درد من آر
چون شفای جان بیمارت منم
۴
گر به دوزخ می کشندت خوش برو
چون که در آتش نگهدارت منم
۵
ور به جنت می روی بی ما مرو
چون فروغ باغ و گلزارت منم
۶
یک دو روزی هر کجا خواهی برو
بازگشت آخر کارت منم
۷
هاتفی از غیب می داد این ندا
نعمت اللها طلبکارت منم
نظرات