شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۱۱۶

۱

یار خود را به ناز می بینم

جان خود را نیاز می بینم

۲

دوش در خواب دیده ام او را

خوش خیالی که باز می بینم

۳

زلف او می کشم به هر سوئی

نیک عمری دراز می بینم

۴

طاق ابروی اوست محرابم

روی خود در نماز می بینم

۵

محرم راز خاص سلطانی

بنده ای چون ایاز می بینم

۶

سید ما کنون به دولت عشق

بر همه سرفراز می بینم

۷

نعمت الله به رندی و مستی

عاشق پاکباز می بینم

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۵۸۸

نظرات