
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۳
۱
صدف و گوهریم و بحر و حباب
جوهرش آب و گوهرش دریاب
۲
قدمی نه درآ درین دریا
نظری کن به عین ما در آب
۳
بزم عشقست و عاشقان سرمست
باده نوشند شادی اصحاب
۴
بر در می فروش رندانه
با مسبب نشسته بی اسباب
۵
آفتابی به ماه رو بنمود
نور مهر است و نام او مهتاب
۶
چشم پندار ما عیان بیند
گر خیالش تو دیده ای در خواب
۷
نعمت الله عطای سید ماست
هب بی عوض دهد وهاب
تصاویر و صوت

نظرات