
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۳۴
۱
درد دل بردیم و درمان یافتیم
نوش وصل از نیش هجران یافتیم
۲
بندگی کردیم و سلطان را بسی
سلطنت از قرب سلطان یافتیم
۳
از بر ما مدتی دل رفته بود
در سر زلف پریشان یافتیم
۴
سر بیفکندیم و سردار آمدیم
جان فدا کردیم و جانان یافتیم
۵
آنچه می جویند و می گویند آن
می طلب از ما که ما آن یافتیم
۶
سالها در کنج دل ساکن شدیم
گنج او در کنج ویران یافتیم
۷
نعمت الله را به دست آورده ایم
لاجرم نعمت فراوان یافتیم
نظرات