شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۱۳۸

۱

وقت ما خوش شد که ما ملک گدائی یافتیم

تاج و تخت خسروی از بینوائی یافتیم

۲

این سعادت بین که چون گنج قناعت شد پدید

خاتم ملک سلیمان در گدائی یافتیم

۳

سر به زیر پا درآوردیم تا سرور شدیم

پیروی کردیم از آن پس بینوائی یافتیم

۴

نقد گنج او بسی در کنج دل ما دیده ایم

دولت جاوید و گنج پادشاهی یافتیم

۵

از سر همت قدم بر هستی خود تا زدیم

چون ز خود بیگانه گشتیم آشنائی یافتیم

۶

چون همایان جیفه پیش کرکسان انداختیم

لاجرم بر کرکسان اکنون همائی یافتیم

۷

نعمت الله راز خود با رازداران بازگو

هست ما چون نیست شد هست خدائی یافتیم

تصاویر و صوت

نظرات