
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۴۱
۱
مستیم و خراب و می پرستیم
پنهان چه کنیم مست مستیم
۲
گوئی مستی و رند و عاشق
آری مستیم و رند هستیم
۳
برخواسته از سریر هستی
بر مسند نیستی نشستیم
۴
مستیم و مدام همدم جام
صد شکر که توبه را شکستیم
۵
تا جان باشد شراب نوشیم
کردیم این شرط و عهد بستیم
۶
در بند خیال دی و فردا
بودیم امروز باز رستیم
۷
شادی روان نعمت الله
می می نوشیم و می پرستیم
تصاویر و صوت

نظرات