
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۵۲
۱
بیا تا با تو ما همباز گردیم
به شهر خویشتن هم باز گردیم
۲
چو شهباز آمدیم از حضرت شاه
بیا تا نزد آن شهباز گردیم
۳
پَر و بالی برآریم از حقیقت
بر اوج لامکان پَرباز گردیم
۴
فدای او شویم از خود به کلی
بر اوج عشق او جانباز گردیم
۵
چو ما آن خاک آن گوئیم زین ره
غبار او شویم و باز گردیم
۶
درین ره مدتی رفتیم بی خود
روا نبود که خود ما باز گردیم
۷
ندیم سیدیم و همدم او
از این همدم کجا ما باز گردیم
نظرات