
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۶۴
۱
دایم به خیال آن نگاریم
کاری به جز این دگر نداریم
۲
صاحبنظریم و نقش رویش
بر دیدهٔ دیده می نگاریم
۳
هر دم که ز نقش خود برآئیم
جانی به هوای او سپاریم
۴
ما عاشق مست و عقل مخمور
در صحبت خود کجا گذاریم
۵
خوش درد دلی است در دل ما
دل زنده ز درد بی قراریم
۶
مائیم و حیات جاودانی
با او نفسی دمی برآریم
۷
با عمر عزیز در میانیم
با سید خویش در کناریم
نظرات