
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۷۳
۱
نور او در چشم بینا دیده ایم
در همه آئینه او را دیده ایم
۲
آب چشم ما به هر سو رو نهاد
چشمه ای را عین دریا دیده ایم
۳
دیده ایم آئینهٔ گیتی نما
نور او در جمله اشیا دیده ایم
۴
عشق را جائی معین هست نیست
جای آن بی جا به هر جا دیده ایم
۵
بر در میخانه مست افتاده ایم
جنت الماوای خود را دیده ایم
۶
نور رویش روشنی چشم ماست
روشنست این چشم ما ، ما دیده ایم
۷
نعمت الله را به ما سید نمود
این نظر از حق تعالی دیده ایم
تصاویر و صوت

نظرات