
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۱۸۰
۱
درس عشق از دفتر جان خوانده ایم
نقش عقل از پیش دیده رانده ایم
۲
از سر هر دو جهان برخواستیم
آن یگانه در نظر بنشانده ایم
۳
صدهزاران گوهر از دریای عشق
بر سر عشاق خود افتاده ایم
۴
تا همه رندان ما مستان شوند
در خرابات فنا وا مانده ایم
۵
گفتهٔ سید خوش بخوان و خوش بگو
ما کلام حق تعالی خوانده ایم
نظرات