شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۱۹۵

۱

از ازل تا به ابد آینه دار اوئیم

با همه آینه داران جهان یک روئیم

۲

موج دریای محیطیم و عجایب این است

عین آبیم ولی آب ز جو می جوئیم

۳

گاه در میکده باشیم و گهی درمسجد

در همه حال که هستیم خوشی با اوئیم

۴

روز و شب دیدهٔ ما گرد جهان می گردد

روشنائی نظر از نظرش می جوئیم

۵

گوش کن گفتهٔ مستانهٔ ما را بشنو

که چنین گفتهٔ مستانهٔ از او می گوئیم

۶

چشم ما نقش خیال دگری گر دیده

عاشقانه ز نظر پاک فرو می شوئیم

۷

در خرابات مغان سید سرمستانیم

گرچه رندیم ولی رند خوش نیکوئیم

تصاویر و صوت

نظرات