شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۲۰۳

۱

ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

۲

تو از همدانی ولیکن همه دان نه

از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم

۳

تو عالم یک حرفی ما عالم عالم

تو میر صدی باشی و ما شاه جهانیم

۴

هر کس به جمال و رخ خوبی نگرانند

در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

۵

از ما به همه عمر یکی مور نرنجید

تا بود بر این بوده و تا هست برآنیم

۶

هر یار که بینیم که او قابل عشقست

حسنی بنمائیم و دلش را بستانیم

۷

رندان سراپردهٔ ما عاشق و مستند

ما سید رندان سراپرده از آنیم

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
H.moradi۱۲۱
۱۳۹۵/۱۲/۲۰ - ۱۴:۵۰:۲۹
بیت چهارم مصرع اولنگرانند اشتباه نیست؟نگران است صحیح نیست؟