شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۲۱۰

۱

ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم

از وجود حق مطلق ما اناالحق می زنیم

۲

ماه گردون را به تیغ معجز انگشت عشق

همچو جد خویشتن بی خویشتن شق می زنیم

۳

ما و حق گفتن معاذ الله چو ما بی ما شدیم

از حق ای یاران قفا بر فرق احمق می زنیم

۴

چون کلام اوست هر قولی که می گویند خلق

لاحرم صدیق وار از صدق صدّق می زنیم

۵

شیشهٔ تقوی دگر بر سنگ قلاشی زدیم

در خرابات مغان جام مروق می زنیم

۶

نعمت الله از وجود خود چو فانی شد بگفت

ما اناالحق از وجود حق مطلق می زنیم

تصاویر و صوت

نظرات