
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۱۱
۱
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم
صد درد دل به گوشهٔ چشمی دوا کنیم
۲
در حبس صورتیم و چنین شاد وخرمیم
بنگر که در سراچهٔ معنی چه ها کنیم
۳
رندان لاابالی و مستان سرخوشیم
هشیار را به مجلس خود کی رها کنیم
۴
موج محیط و گوهر دریای عزتیم
ما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم
۵
در دیده روی ساقی و بر دست جام می
باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم
۶
از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرام
تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم
تصاویر و صوت

نظرات
sahar
پریشان
محسن ارشاد
امین کیخا
شریف
علی رضا
محمد شاملو
محمد شاملو
ردومنا
علی
محمد
موعود
حسین
بهزاد
ناشناس
میم نون
محمدحسین زارعی
سیدمحمدرضانجفی
پاسخ دادند وقصه اینست که چون حافظ علیه الرحمه راه را برای رسیدن به فنا برخود بسته دید متوجه شد که باید به عنایتی وواسطهای این حجاب راطی کند که ابیات را سرود ودردم شاه نعمت الله
پاسخ دادندوهمین باعث وصول حافظ،به فنا گردید.مفهوم عارف وصوفی هر چند متفاوت است اما مشترکات فراوانی دارند.. که گاهی اطلاق هریک بر دیگری صحیح است
Meytimax
مهدی
پوریا پیکرزاده
پوریا پیکرزاده
پیمان
حسین م
حلاج
فرهاد انوریان
فرهاد انوریان
حسین
موعود
سید موعود حسینی
بابک
مهدی
علی
علی
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳
milad
milad
پاسخ به غزل معروف شاه ولی باشد. دلایل قطعی بر این مدعا این است که در دیوان سعدی (1361: 652) دو غزل هموزن و همقافیه غزلهای مورد بحث پیدا میشود. حافظ مصراع سعدی «بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند » را عیناً در غزل خود آورده است. این فُرم از زمره غزلهایی بوده که مورد استقبال شاعران قرار گرفته است. شاعران روزگار حافظ مثل جهان ملک خاتون، کمال خجندی، عبید زاکانی، ناصر بخاری و اطمعه شیرازی استقبالهایی از وزن و قافیه این غزل کردهاند. اما غزل معروف شاه ولی در میان معاصران وی چندان مقبولیتی نیافته است. نمیتوان پذیرفت که غزل حافظ، جواب به شاه ولی بوده، بلکه شاه ولی به شعر حافظ نظر داشته است. دیگر این که در دیوان شاه ولی اغلب با کلمه «خواجه» مواجه میشویم که شاید اشاره به حافظ باشد. مثلاً در غزلی با مطلع «در گوشه میخانه کسی را که مقام است / ناقص نتوان گفت که او رند تمام است» در مقطعش با لحنی احترامآمیز از یک «خواجه» صحبت میشود: «سلطان جهان بنده سید شده از جان / او بنده آن خواجه که در عشق غلام است». بعید نیست که این غزل شاه ولی استقبال مستقیمی باشد از غزل «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است. . . ».
milad۲
پاسخ به غزل معروف شاه ولی باشد. دلایل قطعی بر این مدعا این است که در دیوان سعدی (1361: 652) دو غزل هموزن و همقافیه غزلهای مورد بحث پیدا میشود. حافظ مصراع سعدی «بهتر ز طاعتی که به روی و ریا کنند » را عیناً در غزل خود آورده است. این فُرم از زمره غزلهایی بوده که مورد استقبال شاعران قرار گرفته است. شاعران روزگار حافظ مثل جهان ملک خاتون، کمال خجندی، عبید زاکانی، ناصر بخاری و اطمعه شیرازی استقبالهایی از وزن و قافیه این غزل کردهاند. اما غزل معروف شاه ولی در میان معاصران وی چندان مقبولیتی نیافته است. نمیتوان پذیرفت که غزل حافظ، جواب به شاه ولی بوده، بلکه شاه ولی به شعر حافظ نظر داشته است. دیگر این که در دیوان شاه ولی اغلب با کلمه «خواجه» مواجه میشویم که شاید اشاره به حافظ باشد. مثلاً در غزلی با مطلع «در گوشه میخانه کسی را که مقام است / ناقص نتوان گفت که او رند تمام است» در مقطعش با لحنی احترامآمیز از یک «خواجه» صحبت میشود: «سلطان جهان بنده سید شده از جان / او بنده آن خواجه که در عشق غلام است». بعید نیست که این غزل شاه ولی استقبال مستقیمی باشد از غزل «گل در بر و می در کف و معشوق به کام است. . . ».
رندان لاابالی
پاسخی که حضرت حافظ به بیشتر این تفاسیر داده:معشوق چون نقاب ز رخ در نمیکشد /هر کس حکایتی به تصور چرا کنند
مهدی جوان
واحد
شهرام همائی بروجنی
پاسخ به بزرگوارانی که غزل حضرت حافظ با آغازین بیت: آنانکه خاک را به نظر کیمیا کنند را
پاسخی به این غزل حضرت شاه می دانند، این کوچک سخنی دارم و آن اینکه: *شاید آن غزل حضرت حافظ،
پاسخی به این غزل حضرت شاه بوده باشد.* بدینسان آنچه که از رویاروئی در این بین گفته شده است، جایش را به همدلی حضرت حافظ و حضرت شاه می دهد. که به رآی این کوچک، این برداشت درست تر می نماید و با اندیشه ها ی حضرت حافظ سازگار تر است، که: روضه ی خلد برین خلوت درویشانست ... در پناه مهربان دادار باشید. https://t.me/shahramhomaee_121/3373