
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۳
۱
ایها العشاق کوی عشق میدان بلا است
تا نپنداری که کار عاشقی باد هوا است
۲
کی تواند هر کسی رفتن طریق عشق را
ز انکه هم در منزل اول فنا اندر فنا است
۳
بی ملامت پای در کوی غمش نتوان نهاد
رهروی کو بی ملامت می رود آیا کجا است
۴
عشق می ورزی نخست از سر برون کن خواجگی
شاه اگر در کوی عشق آید در این صورت گدا است
۵
نعمت الله از سر صدق و صفا در نه قدم
ره روی کاینجا به عشق آید صفا اندر صفا است
نظرات