
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۳۳
۱
ای به نور روی تو روشن دو چشم جان من
ای خلیل الله من فرزند من برهان من
۲
شمع بزم جان من از نور رویت روشن است
باد روشن دائما چشم چراغ جان من
۳
در نظر نقش خیال روی تو دارم مدام
ای دل و دلدار من ای جان و ای جانان من
۴
مجلس عشقست و من میگویمت از جان دعا
گوش کن تا بشنوی ای میر سرمستان من
۵
مدت هفتاد سال از عمر من بگذشته است
حاصل عمرم توئی ای عمر جاویدان من
۶
بی رضای من نبودی یک زمان در هیچ حال
یک سخن هرگز نفرمودی تویی فرمان من
۷
یادگار نعمت الله قرةالعین رسول
نور طه آل یاسین سایهٔ سلطان من
تصاویر و صوت

نظرات