
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۴
۱
این شیشهٔ ما پر از گلاب است
گفتیم گلاب و در کل آب است
۲
آب است و حباب این می و جام
آبش می و جام ما حباب است
۳
نقشی که خیال غیر بندد
آن نقش خیال عین خواب است
۴
چشمی که ندید نور رویش
بینا نبُود که در حجاب است
۵
هر ماه که رو به تو نماید
نیکو بنگر که آفتاب است
۶
ساقی قدحی به عاشقان ده
این خیر که می کنی ثواب است
۷
سید مست است در خرابات
او از چه غم ار جهان خراب است
تصاویر و صوت

نظرات
تردید