شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۱۲۵۱

۱

چشم بگشا و جمال او ببین

نور روی او به او نیکو ببین

۲

جام می با یکدگر خوش نوش کن

صورت و معنی این هر دو ببین

۳

جام ما باشد حباب و آب می

سو به سو گردد روان هر سو ببین

۴

صدهزار آئینه دارد یار من

در همه آئینه او یک رو ببین

۵

دامن دلق دو توئی پاره کن

یوسف و پیراهن یک تو ببین

۶

روی او بینم به نور روی او

من چنین می بینم او را تو ببین

۷

سیدم آئینهٔ گیتی نماست

هرچه می خواهی به نور او ببین

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۴۴

نظرات