
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۵۸
۱
نور رویش به چشم او می بین
گل وصلش به دست او می بین
۲
از سر جان روان چو ما برخیز
جاودان پیش عاشقان بنشین
۳
ما حبابیم و عین ما آب است
نظری هم به عین ما بگزین
۴
دل ما انقیاد محبوب است
به از این دین ما که دارد دین
۵
چین زلفش صبا دهد بر باد
این خطابین که می رود بر چین
۶
عشقش مستست و عقل مخمور است
کی کند عشق عقل را تمکین
۷
ذوق سید حباب می بخشد
تا ابد گو ذوق به او آمین
تصاویر و صوت

نظرات