
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۱۲۵۹
۱
آب می جوئی بیا با ما نشین
تشنه ای با ما درین دریا نشین
۲
خیز دستی برفشان پائی بکوب
آنگهی مستانه خوش اینجا نشین
۳
چون در آمد عشق عقل از جا برفت
پست شد آن خواجهٔ بالا نشین
۴
خط موهوم است عالم طرح کن
بر سریر سر او ادنی نشین
۵
بحری ای باید درین دریای ما
خود کی آید سوی ما صحرانشین
۶
عقل را از در بران گر عاشقی
پیش آن معشوق بی همتا نشنین
۷
نعمت الله را ببین در عین ما
عارفانه خوش بیا با ما نشین
تصاویر و صوت

نظرات